مقاله کامل کتاب داستانِ راستان شهید مطهری
دانلود مقاله همراه با فهرست به صورت فایل ورد
مقدمه
مرتضی مطهری ۱۳ بهمن، ۱۲۹۸، فریمان - ۱۱ اردیبهشت، ۱۳۵۸، تهران فیلسوف، متکلم و مفسر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریهپردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.
وی قبل از انقلاب ۵۷ عضو انجمن سلطنتی فلسفه و استاد دانشگاه تهران بود. بعد از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. سید روحالله خمینی علاقه زیادی به وی داشت، تا بدانجا که بعد از مرگش گفت: «مطهری پاره تن اسلام و حاصل عمر من بود.»
بخش دانلود
دانلود فایل ورد تحقیق
لینک دانلود:
کتاب داستانِ راستان شهید مطهری
فرمت فایل : doc / فایل ورد
در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی از وی با عنوان «معلم شهید» یاد میگردد.
مرتضی مطهری بعد از ظهر روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ به همراه گروهی از رجال سیاسی انقلابی در جلسهای در منزل یدالله سحابی شرکت میکند. پس از پایان جلسه، در تاریکی شب و هنگام خروج وی از محل جلسه، هدف گلوله یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت، و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت. قاتلان او سه نفر به نام های محمد علی بصیری،حمید نکو نام و وفا قاضی زاده بودند علی بصیری پس از دستگیر شدن و خواندن بعضی از کتاب های شهید مطهری ابراز پشیمانی می کرد و به شدت در زندان می گریست طوری که از شدت ناراحتی و عصبانیت تمام موهای صورت خود را کنده بود.
- این اثر شامل دو جلد است که در هر جلد آن 75 داستان گنجانده شده است.
- برنده جایزه یونسکو در سال 1344 هجری شمسی شده است.
- منابع داستانهای کتاب از کتب احادیث، تواریخ و سیره و با زبانی ساده و مفید برای طبقه جوان است.
- داستان راستان کتابی به صورت حکایت و داستان است، نه به صورت بیانی؛ و داستانها نیز براساس واقعیت هستند.
چکیده
داستان راستان نام مجموعه دو جلدى، مشتمل بر 125 داستان است كه جلد اول آن (75 داستان) در سال 1339 و جلد دوم آن (50 داستان) در سال 1343 به قلم استاد مطهرى (ره) تحرير و چاپ شده است. تصور عمومى بر اين است كه داستان راستان، كتابى براى كودكان و نوجوانان است و اغلب جوانان و بزرگسالان، به ويژه افراد تحصيلكرده، خود را از خواندنش بى نياز مىدانند، اما اگر توجه شود كه اين كتاب تاليف چه كسى است و در چه موقعيتى و با چه نگرشى و هدفى نوشته شده، ديدگاه فوق تغيير مىيابد.
معمولا نويسندگان كتابهاى كودكان، تخصصشان در نوشتن شعر و قصه كودكانه است، ولى در اين مورد، با شخصيتى مواجهيم كه چنان بهرهاى از معارف اسلامى دارد كه نه تنها در فقه و فقاهت مجتهد است، بلكه قهرمان مبارزه استدلالى با مكاتب فلسفى غرب بوده، و كتابى كه قبل از اين اثر داستانى منتشره نموده پاورقىهاى فيلسوفانه بر كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبايى (ره) است.
درباره اهداف و انگيزههاى تاليف كتاب داستان راستان، خود استاد مطهرى در مقدمه جلد اول مىگويد: البته كتابهاى سودمند، كه مستقيما متن حقايق اخلاقى و اجتماعى را به لباس بيان در آوردهاند، يا كتبى كه حقايق زندگى را در لباس داستان كه فكر و پرداخته فكر نويسنده است، يا كتب سيرت كه از اول تا آخر در مقام نقل تاريخ زندگى يك يا چند شخصيت بزرگ بودهاند از شماره بيرون است، ولى نويسنده تاكنون به كتابى برنخورده كه مؤلف آن به منظور هدايت و ارشاد و تهذيب اخلاق عمومى، داستانهاى سودمند، از كتب تاريخ و حديث استخراج كرده و در دسترس عموم قرار داده باشد.
هدف اين كتاب اين است كه علاوه بر اين كه راهنماى اخلاقى و اجتماعى سودمندى باشد، معرف روح تعليمات اسلامى هم باشد و فرد بتواند با مقياس قرار دادن آن، خود و اطرافيان و جامعهاى كه در آن زندگى مىكند و همگى ادعاى اسلاميت دارند را محك بزند.
استاد تذكر مىدهد كه با اين كه براى رعايت حشمت و حرمت قرآن كريم، از داستانهاى آن كتاب مقدس چيزى جزء اين داستانها قرار نداديم و معتقد بوده و هستيم كه قصص قرآن، مستقل چاپ و منتشر شود، اما در اصل تاليف اين كتاب از قرآن مجيد استفاده كردهايم، زيرا اولين كتابى كه داستان راستان [و حكايت صالحان] را به منظور هدايت و راهنمايى و تربيت اجتماع بشرى، جزء تعليمات عالى خود قرار داده، قرآن كريم است.
و مىدانيم كه قرآن كريم در 268 مورد براى بيان مطالب گوناگون از داستان استفاده كرده، و يقينا اين كار باعث مىشود حقايق عالى و اصول و ارزشهاى والا، به نحو بسيار ساده و ملموس در دسترسى انسان قرار گيرد و فهم و درك آن با سهولت هرچه بيشتر ميسر شود و در عمل نيز آسانتر به كار آيد.
نظر استاد مطهری درباره این كتاب
افراد زیادی، استاد شهید مرتضی مطهری را در هنگام نگارش این اثر ملامت میکردند. دغدغه آنها این بود که نوشتن این اثر از سوی شما مناسب نیست و در سطح بسیار پایینی قرار دارد، ولی استاد مرتضی مطهری جواب آنها را این گونه بیان میفرمودند که: مقیاس بزرگی و کوچکی یک اثر، سختی و پیچیدگی آن نیست و هر کار سادهای کوچک نیست. ملاک، سودمندی و مفید بودن است؛ و همچنین ایشان این نظر را داشتند که اثر باید به حال اجتماع مفید باشد.
استاد مرتضی مطهری، این نظر را درمورد كتاب داستان راستان داشتند که اثر باید به حال اجتماع مفید باشد.
این سخنان استاد مرتضی مطهری، از مطالعه این اثر کاملاً درك میشود؛ زیرا استاد در این کتاب به صورت کاملاً هوشمندانه و با استفاده از داستانهای بسیار ساده، یک دور اصول دین را آموزش میدهند، بدون اینکه خواننده را با کلمات و عبارات پیچیده سردرگم کنند. کتاب داستان راستان مخصوص قشر نوجوان و جوان است، ولی با این وجود، بزرگسالان نیز میتوانند با خواندن این اثر، از بهرمند شدن از آگاهی و معارف، لذت کافی را ببرند.
با نگرشى بر كل كتاب داستان راستان، و توجه به نكاتى كه استاد در مقدمه آورده، شايسته است به نكات و مزاياى زير در مورد اين كتاب توجه داشته باشيم:
چنان كه خود استاد متذكر شده، ما هم كتب اخلاق فراوانى داريم، هم داستانهاى ساخته و پرداخته نويسندگان، اما اين كه با داستانهاى واقعى به تعليم اخلاق بپردازيم بسيار مؤثرتر است، زيرا، انجام وظايف اخلاقى غالبا دشوار و حتى گاه ناممكن به نظر مىرسد، و هنگامى كه داستان غير واقعى باشد، انسان مىگويد: چنين چيزى فقط در خيال ممكن است، اما وقتى انسان ببيند كه در طول تاريخ كسانى بودهاند كه مطابق آن ارزشهاى والاى انسانى رفتار كردهاند اين امر را شدنى مىيابد و عزمش بيشتر جزم مىشود.
2. نثر روان و ساده، و گذاشتن نتيجهگيرى براى خواننده:
استاد مطهرى معتقد است كه كتاب بايد هم زحمت فكر كردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفكر كند. آن فكرى كه بايد از دوش خواننده برداشته شود، فكر در معنى جملهها و عبارات است؛ و آن فكرى كه بايد به عهده خواننده گذاشته شود، فكر در نتيجه است، چرا كه هر چيزى تا خود خواننده دربارهاش فكر نكند و از فكر خود چيزى بر آن نيفزايد، با روحش آميخته نمىگردد و در دلش نفوذ نمىكند و در عملش اثر نمىبخشد.
بدين سان شاهديم كه اين كتاب بر خلاف بسيارى از كتب اخلاقى كه علماى اسلامى نگاشتهاند، از يك سو نثر بسيار ساده و روانى دارد و به ذكر اصل داستانهاى تاريخى و گاهى پرورش داستانها در حدود قراين و امارات اكتفا شده و از سوى ديگر نتيجهگيرى از داستان را بر عهده خواننده گذاشته و در واقع از روش القاى غير مستقيم كه تأثير بيشترى در مخاطب دارد گاهى، استفاده شده است.
سادگى در نحوه نگارشى كتاب داستان راستان، موجب شده كه افراد عوام استفاده بيشتر از اين كتاب ببرند. استاد مطهرى در اين باره مىگويد: اين داستانها هم براى خواص قابل استفادهاند، و هم براى عوام، ولى منظور از اين نگارش، تنها استفاده عوام است، زيرا تنها اين طبقاتند كه ميلى به عدالت و انصاف، و خضوعى در برابر حق و حقيقت در آنها موجود است، و اگر با سخن حقى مواجه شوند حاضرند خود را با آن تطبيق دهند. صلاح و فساد طبقات اجتماع در يكديگر تأثير دارد، اما معمولا فساد از خواص شروع مىشود و به عوام سرايت مىكند. و صلاح بر عكس از عوام و تنبه و بيدارى آنها آغاز مىشود و اجبارا خواص را به صلاح مىآورد، و روى همين اصل است كه على عليهالسلام در دستور حكومتى خود به مالك اشتر، پس از تقسيم مردم به دو طبقه عامه و خاصه، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه، اظهار ياس و نااميدى مىكند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار مىدهد.
اين فكر غلطى است كه عدهاى از طرفداران اصلاح، هميشه مىخواهند اصلاح را از زعما و قلههاى مرتفع آغاز كنند، در حالى كه تجربه نشان داده كه معمولا كارهايى كه از ناحيه قلههاى رفيع آغاز شده و در نظرها مفيد مىنمايد، بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحى داشته باشد، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام دارد.
اين نكته آن قدر براى استاد اهميت داشته، كه نه تنها داستانهايى در نشان دادن مذمت تعصب آورده، بلكه خود ايشان هم در تنظيم داستانها از اين كار اجتناب كرده و لذا قهرمانان داستناهايش - به طورى كه آگاهانه در مقدمه كتب متذكر شده - تنها به مذهب شيعه اختصاص نيافته، و از ساير شخصيتهاى اسلامى و حتى شخصيتهاى برجسته غير مسلمان نيز داستانهايى آورده است.
5. استفاده از جنبههاى مثبت براى تعليم اخلاق:
اكثر قريب به اتفاق داستانها، جنبه مثبت دارند و درباره ارزشها و فضايل اخلاقى سخن مىگويند، و فقط چند داستان (مثل داستانهاى شماره 49 و 50) با نشان دادن يك امر ضد ارزش يا نقطه ضعف اخلاقى، تنبه و تذكر داده است و به روشى كه لقمان ادب آموخت، مىخواهد ادب بياموزاند، اما از آن جا كه در ميان مردم عوام، افراد لقمانصفت خيلى كم است، لذا اين روش در همين چند مورد محدود شده است.
6. جامعيت و تفكر نظاممند در ارايه داستانها:
استاد مطهرى در مقدمه كتاب انسان و سرنوشت - كه اول بار در سال 1345 منتشر شد - مىگويند:
مسأله علل انحطاط مسلمين قريب 20 سال است كه ذهن مرا به خود مشغول كرده است.
با توجه به اين گفته، مىتوان يقين داشت كه تدوين كتاب داستان راستان، يك كار كاملا برنامه ريزى شده و از روى انگيزه و هدف مشخص در راستاى مبارزه با انحرافات و بدفهمىها نسبت به تعاليم اسلام بوده، خصوصا كه فاصله نوشتن جلد اول و دوم آن، قريب 4 سال مىشود.
جامعيت و توجه به جنبههاى مختلف تعاليم اسلامى در گردآورى داستانهاى اين كتاب به گونهاى است كه اين داستانها هم به مقام انديشه ناظرند، هم به مقام عمل، و در مقام عمل هم به عمل فردى توجه دارند و هم به عمل اجتماعى، و در همه اين موارد، هم بايدها بيان شده، هم نبايدها؛ و اگر به اين مجموعه از اين نظر بنگريم، كاملا در خواهيم يافت كه چرا استاد مطهرى مدعى بود كه علاوه بر تعاليم اخلاقى و اجتماعى، روح تعاليم اسلام را در اين داستانها مىتوان يافت.
براى درك بهتر جامعيت و تفكر نظاممند استاد مطهرى در تنظيم داستانهاى اين كتاب، نگاهى مىاندازيم به طبقهبندى موضوعى اين داستانها:
الف - در مقام انديشه (جمعا 34 داستان)
الف - 1) در باب فضيلت انديشه و علم و عالم و احترام به آزادى انديشه و پرهيز از تعصب، 15 داستان.
الف - 2) در باب اصلاح تصورات غلط از دين و كج انديشىها و افراط و تفريطها، 19 داستان.
ب - در مقام عمل فردى (جمعا 28 داستان)
ب - 1) در باب لزوم انجام امور اخلاقى و عبادى، مانند زهد، تقوا، ايمان، نماز و دعا، 19 داستان.
ب - 2) در باب پرهيز از امور ناشايسته اخلاقى همچون غرور، غفلت، ثروتاندوزى، خوردن مال حرام، شرابخوارى، و...9 داستان.
ج - در مقام عمل اجتماعى (جمعا 102 داستان)
ج - 1) در باب رعايت اخلاق اسلامى در سلوك اجتماعى همچون حسن خلق، مدارا و پرهيز از بددهنى، و رعايت عزت نفس، و تواضع، رعايت حقوق ديگران، و تأثير اين امور در جلب مردم به ديندارى، 48 داستان.
ج - 2) در باب اهميت كار و تلاش و پرهيز از سربار مردم بودن و رهبانيت به بهانه قضا و قدر و توكل، 18 داستان.
ج - در باب ولايت و رهبرى و حكومت و ايستادگى در برابر حكام جور، 15 داستان.
ج - 4) در باب عدالت اجتماعى، اقتصادى، سياسى، و قضايى، 15 داستان.
ج - 5) در باب جهاد و امر به معروف و تحمل سختىها در راه دين، 16 داستان.
چنان كه خود استاد متذكر شده، اولاً چون غالب قهرمانان اين داستانها كسانى هستند كه راست رو و بر صراط مستقيمند و در قرآن كريم نيز صديقين ناميده شدهاند، نام داستان راستان بر داستان زندگى آنها سزاوار است، ثانياً چون معمولا مخاطبان و خوانندگان داستانها افرادى هستند كه مىخواهند در راه راست گام بردارند، اين كتاب براى آنهاست و به اين معنى نيز داستان راستان است.
ثالثا اين داستانها ساخته وهم و خيال نيست، بلكه حوادثى است كه در دنيا واقع شده و با كمال صداقت و راستى ضبط شده و لذا مناسب بود كه ماده راستى جزء نام اين كتاب قرار داده شود.
اخلاص و صفاى باطنى استاد مطهرى در نگارش داستان راستان در دو جا ظهور و بروز مىيابد؛ يكى اين كه استاد علىرغم قبول زحمت تحقيق و نگارش مجموعه داستانها در مقدمه كتاب مىگويد: فكر اوليه تهيه اين اثر از آن شخص ديگرى بوده است و به اين ترتيب نشان مى دهد كه هدف او از انجام اين كار تنها انجام وظيفه در راستاى ترويج تعاليم اسلامى بوده و در اين ميان اجازه نداد كه غرور و خودپسندى و ديگر اغراض غير الهى او را از امانتدارى و تجليل از ديگر خدمتگزاران تعاليم اسلامى غافل نمايد.
نشانه ديگر اخلاص استاد مطهرى در نگارش كتاب داستان راستان اين است كه ايشان پس از تاليف و چاپ كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم در جامعه به عنوان يك متفكر و فيلسوف بزرگ و يك شخصيت علمى موفق در مبارزه با مكاتب فلسفى غرب شناخته شده بود.
در چنان شرايط و با قضاوتى كه افكار عمومى درباره شخصيت و عملكرد ايشان داشت، طبيعى بود كه نگارش يك كتاب داستان براى بچهها دور از انتظار و كسر شأن، تلقى مىشد، اما اخلاص و احساس وظيفه و توجه به اهميت كار و نتايج آن و بى توجهى به قضاوت و بلكه ملامت ديگران باعث شد كه استاد مطهرى با جديت به تاليف اين كتاب اقدام نمايد و حتى به خاطر آن چند تاليف علمى ديگر خود را كنار بگذارد. با توجه به اهميت اين موضوع و نياز جامعه علمى، به طرز تفكر استاد مطهرى، در اين جا عين سخنان ايشان درباره اين موضوع را نقل مىكنيم:
در مدتى كه مشغول نگارش يا چاپ اين داستانها بودم، بعضى از دوستان ضمن تحسين و اعتراف به سودمندى اين كتاب، از اينكه من كارهاى به عقيده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا كنار گذاشته، به اين كار پرداختهام، اظهار تأسف مىكردند و ملامتم مىنمودند كه چرا چندين تأليف علمى مهم را در رشتههاى مختلف به يكسو گذاشتهام و به چنين كار سادهاى پرداختهام؛ حتى بعضى پيشنهاد كردند كه حال كه زحمت اين كار را كشيدهاى، پس لااقل به نام خودت منتشر نكن! من گفتم چرا؟ مگر چه عيبى دارد؟ گفتند: اثرى كه به نام تو منتشر مىشود لااقل بايد در رديف همان اصول فلسفه باشد؛ اين كار براى تو كوچك است. گفتم: مقياس كوچكى و بزرگى چيست؟ معلوم شد مقياس بزرگى و كوچكى كار در نظر اين آقايان مشكلى و سادگى آن است و كارى به اهميت و بزرگى و كوچكى نتيجه كار ندارند؛ هر كارى كه مشكل است بزرگ است و هر كارى كه ساده است كوچك.
اگر اين منطق و اين طرز تفكر مربوط به يك نفر يا چند نفر مىبود، من در اينجا از آن نام نمىبردم، متأسفانه اين طرز تفكر - كه جز يك بيمارى اجتماعى و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلامى چيز ديگرى نيست - در اجتماع ما زياد شيوع پيدا كرده، چه زبانها را كه اين منطق نبسته و چه قلمها را كه نشكسته و به گوشهاى نيفكنده است؟
به همين دليل است كه ما امروز از لحاظ كتب مفيد و مخصوصا كتب دينى و مذهبى سودمند، بيش از اندازه فقيريم. هر مدعى فضلى حاضر است ده سال يا بيشتر، وقت صرف كند و يك رَطب و يابس به هم ببافد و به عنوان يك اثر علمى، كتابى تأليف كند و با كمال افتخار نام خود را پشت آن كتاب بنويسد، بدون آنكه يك ذره به حال اجتماع مفيد فائدهاى باشد، اما از تأليف يك كتاب مفيد، فقط به جرم اينكه ساده است و كسر شأن است، خوددارى مىكند.
نتيجه همين است كه آنچه بايسته و لازم است نوشته نمىشود و چيزهايى كه زائد و بىمصرف است پشت سر يكديگر چاپ و تأليف مىگردد.
چه خوب گفته خواجه نصير الدين طوسى:
افسوس كه آنچه بردهام باختنى است |
بشناختهها تمام نشناختنىها است |
|
برداشتهام هر آنچه بايد بگذاشت |
بگذاشتهام هر آنچه برداشتنى است |
عاقبه الامر در جواب آن آقايان گفتم: اين پيشنهاد شما، مرا متذكر يك بيمارى اجتماعى كرد و نه تنها از تصميم خود صرف نظر نمىكنم، بلكه در مقدمه كتاب از اين پيشنهاد شما به عنوان يك بيمارى اجتماعى نام خواهم برد. بعد به اين فكر افتادم كه حتما همان طور كه عدهاى كسر شأن خود مىدانند كه كتابهاى ساده - هر چند مفيد باشد - تأليف كنند، عدهاى هم خواهند بود كه كسر شأن خود مىدانند كه دستورها و حكمتهايى كه از كتابهاى ساده درك مىكنند به كار ببندند.
موفقيت اين كتاب از چند جنبه قابل توجه است. اين كتاب در داخل كشور با استقبال كمنظير توده مردم همراه بوده به طورى كه تاكنون بالغ بر 30 مرتبه در تعداد نسخههاى بالا تجديد چاپ شده است.
علاوه بر اين، تاليف اين اثر الگوى مناسبى بود كه در اختيار نويسندگان متعهد قرار گرفت تا از عرصه ادبيات براى ارايه معارف دينى بهره بردارى نمايند و به ويژه ادبيات كودكان و نوجوانان را از انحصار ترجمه آثار بيگانگان خارج نمايند.
نكته ديگر اين كه در سال 1343 (پس از چاپ اول و قبل از چاپ دوم اين كتاب)، با تصويب شوراى نويسندگان راديو، برنامهاى تحت عنوان داستان راستان تهيه و در تمام روزهاى ماه مبارك رمضان آن سال، از راديو كشور پخش شد. اين برنامه تا مدتها در روزهاى تعطيل مذهبى نيز ادامه يافت. لازم به ذكر است كه در عرصه بين المللى، كتاب داستان راستان به چندين زبان ترجمه شده و مورد توجه و استقبال فراوان قرار گرفته است و بالاخره اين كه، اين كتاب در سال 1344؛ يعنى يك سال پس از انتشار جلد دوم آن، از سوى كميسيون ملى يونسكو در ايران مورد تقدير قرار گرفته و برنده جايزه ويژه يونسكو گرديد.
نمونه داستان
پسر حاتم طائی
1) قبل از طلوع اسلام و تشکیل یافتن حکومت اسلامی رسم ملوک الطوایفی در میانئ اعراب جاری بود0مردم به اطاعت و فرمانبرداری روئسای خود عادت کرده بودند واحیانا"به انها باج وخراج می پرداختند که با تشکیل اسلام وظهور پیامبر اکرم (ص) این عقاید برطرف شد برای مثال زنده به گور کردن دختران در میان اعراب تا قبل از اسلام ازر سوم اعراب بود که با امدن پیامبر اکرم (ص) دختران وزنان در اسلام جای گرفتند
2) در این داستان این است که پیامبر اکرم (ص) که محبوب خداوند بود ودین اسلام توسط او اداره می شد به ساده زیستی و قناعت وساده زندگی کردن امور زندگی کردن خود را می چرخاند ولی پادشاهان دیگر مانند عدی .خسرو پرویز و...دارای غلامان وکنیزانی بودند ومردم را به اطاعت از خود امر می کردند
امتحان هوش
3) در این داستان رسول اکرم در میان اصحاب خویش سوالی را طرح کرد که در میان دسگیرهای ایمان کدام یک از همه محکمتر است و جواب این بود که محکمترین دستگیرهای ایمان دوست داشتن بخاطر خدا ودشمنی داشتن به خاطر خدا است یعنی اینکه ما کارهایی را که دوست داریم انجام بدهیم به خاطر خداوند از انها بگذریم و در مقابل باید در برابر دشمنان خدا واسلام دشمن داشته باشیم
نکته دیگر در باب این داستان این است که ما باید به خاطر خداوند کسی را که دشمن ما است کافر است نباید با کافر گفتگو نکنیم زیرا خداوند فرموده است هر مسلمانی که سه روز با کسی حرف نزند مسلمان نیست و یا با دشمنان به خاطر دفاع از دین اسلام باید شجاعانه مبارزه کنیم
منابع :
-يادنامه استاد شهيد مرتضي مطهري
-كتابنامه توصيفي و موضوعي استاد شهيد مرتضي مطهري
-داستان راستان، صص 18 - 17
- داستان راستان، صص 20 - 19
- انسان و سرنوشت،ص 9
- داستان راستان، صص 22 - 20
- داستان راستان،ص 7
- منية المريد،ص 10
- داستان راستان، صص 26 - 25
- انعام / 160
- انعام / 160
- مائده/ 27
- وسائلالشيعه، جلد 2، ص 57
- داستان راستان، صص 181 - 178
- بحار الانوار، جلد 11، ص 105
- الكنى و الالقاب، ج 2،ص 153
- داستان راستان، صص 135 - 134
- نفثة المصدور، ص 4
- داستان راستان، صص 47 - 46
- داستان راستان،ص 33
- داستان راستان، صص 239 - 237
- بحارالانوار، ج 11،ص 121
-داستان راستان، صص 108 - 106
- شرح ابن ابى الحديد، ج 3، ص 574
- داستان راستان، صص 299 - 297
- نویسنــده : gilfun
- نظرات :
- تاریــخ : سه شنبه 18 مهر 1396
- دستــه : تحقیق,دانش آموزی,دانشجویی,