انشاء کوتاه و خواندنی در مورد شهید
آنان انعکاس روشن خورشید در رودخانههای سرخ حماسهاند. برخاستند و با تصمیمات سرنوشت ساز و قدمهای استوارشان در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد. پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جادههای صلابت را پشت سر گذاشتند و خاک را لبخند كاشتند.پا در رکاب ستاره و باران ، آسمان عشق را تا دورترینها درنوردیدند و اینک ، ما ماندهایم و این خاک مردابی. ما ماندهایم و تکثیر بیوقفه ابرهای خاکستري. رفتهاند و بارانها را با خود بردهاند و فصلهایمان ، بیجوانه و آفتاب ماندهاند.کوچههای شهر را که ورق میزنم ، نامشان را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان مییابم. اُنس با واژههای دنیایی، برای لبهای ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه ، با لحنهای متفاوت ، استقامت را به شعر درآوردند!آنگاه که مفاتیح یا اسلحه به دست میگرفتند، غزلهایی از ملکوت ، در چهار گوشه سنگر گُل میکرد .
- نویسنــده : gilfun
- نظرات :
- تاریــخ : سه شنبه 10 مرداد 1396
- دستــه : تحقیق,دانش آموزی,